-
آقای بازیگر سینمای ایران گریست
یکی، دوروز پیش بود که زنگ زد که بیا برویم «خانه قدیمی». صبح روز بعد با ماشین رفتم. عصا به دست آمد، سوار شد، راه افتادیم. تا آنجا چنددقیقهای بیشتر راه نبود. رسیدیم. گفت: «بایست، همین جاست.» بنایی تازهساز و آجری بود. پرسیدم: «این خانه شما است؟» گفت: «بود. دیگر نیست. اینجا روزی خانه من بود. اما حالا نیست.»
روزنامه شرق: یکی، دوروز پیش بود که زنگ زد که بیا برویم «خانه قدیمی». صبح روز بعد با ماشین رفتم. عصا به دست آمد، سوار شد، راه افتادیم. تا آنجا چنددقیقهای بیشتر راه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان