- شب گذشته نتوانسته بود بخوابد، فکر يافتن کار و تشکيل زندگي لحظه اي رهايش نمي کرد و خواب راحت را از او گرفته بود. مادرش مدتها بود که براي او به خواستگاري مي رفت و نتيجه اي نمي گرفت، خانواده اي حاضرنبود دختر خود را به عقد جواني در بياورد که حتي از تامين هزينه هاي زندگي خود ناتوان است. پسرهمسايه که مدتي قبل دريک کارخانه بزرگ فولاد کارپيدا کرده بود ،خبرجذب نيروي جديد درکارخانه را به اوداد. تحصيلات عالي و چندين دوره تخصصي فني و حرفه اي را گذرانده بود، اما دريغ از کوچکترين فرصت شغلي که بتواند با تکيه بر آن زندگي اش را بگذراند. هرچند خسته بود ولي از اين خستگي لذت مي برد .چند ماهي مي شد که در کارخانه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان