-ماجرای توپ بازی 2 برادر بازیگوش
یكی بود یكی نبود، زیر گنبد كبود غیر از خدای مهربان هیچ كس نبود.در یك خانه كوچك در یك محله قدیمی دو برادر به اسم حمید و حامد زندگی می كردند. حمید خیلی دوست داشت هر روز با برادرش در كوچه با توپ بازی كند به همین خاطر هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شد، در این فكر بود كه زودتر به مدرسه برود و تا ظهر به شوق و شادی اینكه زودتر به خانه برمی گردد، احساس خوبی داشت.ظهر وقتی حمید با برادرش حامد به خانه برمی گشت، خیلی سریع غذایش را می خورد و بل