-" نصیحت زاهد"
گرمای هوای تابستانی شدت گرفته بود. آفتاب، بر مدینه و باغها و مزارع اطراف شهر به شدت می تابید. مردی به نام محمدبن منکدر که خودش را زاهد مدینه می دانست، آن روز به نواحی بیرون مدینه آمد و چشمش به مرد فربه و درشت اندامی افتاد که معلوم بود در آن گرمای طاقت فرسا برای سرکشی و رسیدگی به مزارع خودش آمده است.او با خودش اندیشید:این مرد کیست که در هوای گرم خود را به دنیا مشغول ساخته است؟نزدیکتر که شد، تعجب او بیشتر شد؛زیرا دید که آن مرد محمدبن علی باقر(ع) است. در دلش گذ