- فئودور داستایوفسكیشب های روشندانلود کتاب صوتی "شب های روشن" از آرشیو کتاب تبیانقسمت اول رمان شب های روشنقسمت دوم رمان شب های روشن
مردی میانسال در كوچههای تاریك سنپطرزبورگ، قدم میزند و آواز میخواند. اكثر مردم شهر برای تعطیلات آخر هفته به ییلاق خارج از شهر رفته اند ولی او دوستی یا آشنایی ندارد كه وی را به ییلاقش دعوت كند و با كالاسكه خودش به پیشوازش بیاید. او تنهاست، تنهای تنها! در هنگام قدم زدن بهطور ناگهانی زن جوانی را میبیند كه به نردههای كنار جاده تكیه داده