-خدا كند جنازه من به دست شما نرسدپرندهای كه به پرواز همسایگی خورشید عادت كرده است، هرگز با خاک خو نمیگیرد و در قفس نمیگنجد. علی نیز به زیستن در فضای روحانی جبههها خو گرفته بود. چند روزی بود كه به شهر آمده بود اما آرام و قرار نداشت، غم فراق یاران و میدان جنگ بی قرارش كرده بود. همیشه این چنین بود، آن گاه كه عازم جبهه میشد، سایه اندوه از چهرهاش محو میشد، گونه هایش گل میانداخت و آن زمان بود كه میتوانستی شادی را، شادی حقیقی را آشكارا در چهرهاش ببینی.
در دفتر خاطراتش نوشته بود