-دیگر منتظر کسی نیستم!!!
در ادامه اشعاری از رسول یونان را می خوانیم....
«در ایستگاه» دیگر منتظر کسی نیستم هر که آمد ستاره از رویاهایم دزدید هر که آمد سفیدی از کبوترانم چید هر که آمد لبخند از لبهایم برید منتظر کسی نیستم از سر خستگی در این ایستگاه نشستهام!