- خاطرات خنده دار
K : E @@@@@
صبح از خواب پاشدم داشتم آهنگ دلبر شیرین مهربون یارم رو میخوندم و میرفتم دستشویی ترققق 0_o یا پیغمبر گلدون مامانم ، افتاد شکست 0_o
یا خداااا ، کامران کشته ای ، کامران خاک تو سرت و دلبر شیرین خوندنت ،با اون صدای مسخرت
آجی کوشولوم اومد بالا گف : داداسی چلا جلیه میچونی ؟ به مامانی میجم دست من خولد بهس افتاد تا دعوات نچنه ^_^
من :^_^ الهی قربون آجی کوشولوم برم ، تو بهترین خوبی ،قربون اون بیسکویتای مادرت برم که اگر یه صبح نخورم میمیرم ، آجی مچکرم
اون : داداسی یکی از موزاتو میدی بخولم ؟؟
من :0_o باشنگ
موزو خور
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان