-
بچه محل جلالي نویسنده: داوود بختياري دانشور -خدا کند سالم باشد...همين برايمان بس است.ياد حرف يکي از زن هاي فاميل افتاده بود:«پسر باشد بهتر است... عصاي دست مي شود...دختر نيامده مي رود خانه مردم... اصلا مال مردم است.»از حرف زن ناراحت شده بود.با حرص زده بود بيرون و تا شب برنگشته بود.با صداي ماما از قدم زدن ايستاد.صورتش پر از خنده بود.صداي کلفتش پيچيد تو حياط.-پسر است...آن هم چه پسري...به عمرم چنين نوزادي ندي