- مادر بزرگ ميگفت: دخترم فكر فردا باش!
در كمدش را كه باز ميكنيم دو ساعت طول ميكشد كه ببيني چند دست، چند رنگ و چند مدل لباس براي خودش جمع كرده است. هر فصل همه اين لباسها را در يك ساك ميريزد و كشان كشان، عرق ريزان ميبرد و يك گوشه انباري مياندازد و با شروع فصل بعدي باز روز از نو ميشود و روزي از نو...
مادرش ميگفت براي خانه تكاني پيش از عيد فقط دو ساعت طول كشيده كه جاكفشي و كفشهايش را مرتب كند! مادربزرگش ناراحت به ساكهاي پر شده از لباس نگاه ميكرد و ميگفت:« آخه مادرجون، خداروخوش نمياد يكي از بيلباسي داره يه جاي ديگه سخت زندگي ميكنه اونوقت تو هر چند ماه يكبار ساك روي س
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان