- چريكي كه قلبش يك گل آفتابگردان بود
يك: وسط فيلم چند بار سينهام به جزر و مد ميافتد. گريه هجوم ميآورد به چشمانم. هجوم ميآورد به سينهام، دنبال راهي است كه دوباره به تعادل برسد پس سينهام را مثل قايقي كوچك بالا و پايين ميبرد. يك بار حتي ميترسم بين آن همه آدم بلند بزنم زير گريه. چطور آن همه شاعرانگي در نگاه يك چريك كت و شلواري ميتواند جمع شود؟ اصلاً مگر يك چريك كت و شلوار هم ميپوشد؟ دو:قهرمانها مثل سرو ميزيند. بالا كه ميروند سر به پايين نميگردانند. انگار نه انگار كه آن حوالي جاذبهاي وجود داشته باشد. درختان معمول اين طور نيستند. كمي كه بالا ميروند دوباره سر خم ميكنند به
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان