- حکایت زنانی که پایشان به کلانتری باز میشود
کد خبر: ۳۹۱۷۴۴
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۲ - 09 April 2014
اینجا کلانتری است؛ جایی که صبح تا شب و شب تا صبح،پناهگاه هزاران آدم درمانده است تا شاید مرهمی برای زخمهایشان باشد. اینجا هر غریبهای محرم میشود؛ اینجا که هستی آرزو میکنی که ای کاش دزد به اموالت بزند و همه زندگیت را به غارت ببرد، ولی همسر، برادر، پسر و پدر و مادرت معتاد به شیشه نباشد؛ عمق درد زنان کتک خوردهای را درک میکنی که همسرانشان یا معتادند یا عصبی و آینده کودکی را میبینی که در میان خودخواهیهای پدر و مادرش به تباهی کشیده میشو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان