-پل معلق اثر آلیس مونرو
نیل سر بلند کرد و به آینه نگاه کرد: «کفشهای نوِ دوشیزه هلنِ گلی.» هلن گفت: «اسم من هلنِ گلی نیست!» انگار بار اوّل نبود که این را گفته بود. نیل گفت: «این اسم را رویت گذاشتهام، چون لپهایت قرمزند!»...
زن، یک بار ترکَش کرده بود. دلیل اصلیاش خیلی پیش پا افتاده بود: با چند خلافکار جوان (خودش اسمشان را گذاشته بود «اراذل»)، دست به ی