-
دایناسور سینمای ایران «آقای رئیس، این خانوم، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه. انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقهشو بدم، هم خونه رو بدم، هم مهریه رو بدم، هم بچهمو بدم، هم عمرمو بدم، هم شرفمو بدم. چرا؟ چرا؟ من نمیتونم طلاق بدم. من نمیتونم. این زن، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه. من طلاق نمیدم.»
مشتاقان سینما حتما