-
داستانک/ وقتی غلام سلطان میشود!
شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
روزی سلطان محمود غزنوی تاج خود را به غلام خود «ایاز» داد و گفت: تو به جای من شاهی کن. ایاز شروع به گریه کردن کرد. یکی از نزدیکان شاه او را گفت: سلطان به تو تاج مرحمت کرد، چه جای گریه کردن است؟ ایاز گفت: او با این کار مرا از خودش دور کرد. او مرا مشغول تاج و لشکر کرد در حالی که من محضر سلطان را می خواهم. سلطنت من دیدا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان