-
داستان کوتاه ای کاش برف ببارد!
سرویس کشکول جام نیوز:سرش را دزدکی از زیر لحاف آورد بیرون. درواقع به زور و ذلت. یک چشمیاز زیر لحاف نگاه کرد به پنجره. بعلــه!!
برف میآمد؛ آن هم چه جور!! اصلا انگار لحاف آسمان پاره شده بود و تمام پنبه ها داشت میریخت بیرون...
یاد (مشهدی پنبه زن) افتاد همیشه آخرهای تابستان بود که سرو کله اش پیدا میشد. وسط حیاط با آ