- شعر تورمي بيترمز
ابوي ميگويد: اينها كه باز ترمز بريدهاند. با اين سرعت گَوَن از نسيم پرسيده كه به كجا چنين شتابان؟ اونم دلش رو گرفته و گفته ميخواد بره غبار بخره براي سفر نوروزي كه ديده پاش بسته است و يك قفل بهش هست كه كليدش رو توي كوير دادن به روحاني تا شكوفه بزنه و به بنياد باران سلام كنه!
من هم وقتي ميبينم ابوي شعر را سر و ته ميخواند، وحشتم ميگيرد كه ابوي حتماً ترمز بريده. از ابوي ميپرسم كه چه شده تا دلدارياش بدهم. ديروز با پانصد تومان پول رفته بيرون از خانه، تا هم تاكسي سوار شود و هماينكه سيگاري دود كند. اما همه به او خنديدهاند. گاهي اوقات زمان و مكان را گم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان