- روایت مریم کاظمزاده از دستمال سرخها/5
قدم شوم دوربین مادون قرمز برای فرمانده دستمال سرخها
با دیدن آن دوربین حالم یک طوری شد. دلم لرزید. شاید ترسیدم. به اصغر گفتم: «مگه به چشمای خودت اطمینان نداری که از دوربین استفاده میکنی؟» جواب داد: «توام چقدر کج خیالی، این دوربین یه چیز دیگه اس.