-
گفتگو با پسر زندانی که تاوان رفاقت بد را می دهد
سعید از مادرش اینگونه می گوید: خیلی خوب بود. او مرا دوست داشت و من هم کار میکردم و حقوقم را به مادرم می دادم. اما اینجا بودم که مادرم فوت کرد!
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، با دستان پینه بسته، از 12 سالگی در جوشکاری کار کرده است. سعید می توانست پشت میلههای زندان نباشد اگر به نصایح دلسوزانه مادرش گوش می کرد.
سعید، چند سال داری؟
19 سال.
چرا به اینجا آمده ای؟
مظنون به سرقت هستم.
تحصیلاتت چقدر است؟
تا کلاس چهارم دبستان درس خواندم و دیگر ادامه ندادم.
چرا؟
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان