-
خاطرات عملیات والفجر هشت اشک شوق اسرای عراقی برای آن که به آنها بگویم که برادر ما هستند و ما با اسرا خوب رفتار می کنیم، سیم دستش را باز کردم و به بیرون پرتاب کردم، این عمل من باعث شد اشک عراقی ها در بیاید.
سرمای زمستان که با تن هر رزمنده ای انس می گیرد، خاطرات بیاد ماندنی جبهه در این فصل سخت را برایش تداعی می کند، ماندگارترین لحظاتی که برای بیشتر سربازان امام راحل