-
2 دوست با همدستی یکدیگر رفیق دیگرشان را کشتند پایان خونین رفاقت قدیمی صدای ترمز خودرو سکوت بیابان را شکت. پسر جوان پیاده شد و نگاهی به اطراف انداخت. هیچ کسی آن حوالی دیده نمیشد. وقتی مطمئن شد کسی آن اطراف نیست، به طرف در خودرو رفت و با صدایی لرزان گفت: «ایمان، اوضاع رو به راه است.»
ایمان که منتظر شنیدن این حرف بود، سریع از خودرو پایین پرید و به کمک کیوان، جسد پسر