-
داستانک/غلام، خربزه و کفش خواجه!
شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
خواجه اي به ديدن دوست خود رفت و غلام خود را براي نگهداري کفش هاي خود به همراه برد.ميزبان براي اکرام مهمان خربزه اي شيرين پيش وي نهاد. خواجه شروع به خوردن کرد و حين خوردن از قول گذشتگان در وصف خوبي خربزه صحبت مي کرد که خربزه تن فربه کند و سنگ گرده بزدايد و... همين طور گفت تا به پوست رسيد و گفت: به نيش کشيدن پوست خربز
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان