-
آموزگار واقعی به جامعه خوابزده تلنگر میزند لب به خنده باز نمیکرد، سعی میکرد حرف نزند، تا آنجا که میتوانست با سرو گردن منظورش را بیان میکرد یا اینکه سرش را پایین میانداخت و خیلی خلاصه و سریع چند جملهای را به زبان میآورد.
مشکل اینجا بود که بیشتر دندان هایش پوسیده بود، به همین دلیل تلاش می کرد چشم هیچ کس به دندان هایش نیفتد،