-پاي درس مولانا(6):اناالحق، هوالحق،اناالعبد
در فيه مافيه مي فرمايد:چنان كه منصور را چون دوستي حق به نهايت رسيد،دشمن خود شد و خود را نيست گردانيد.گفت ،اناالحق يعني من فنا گشتم حق ماند و بس و اين به غايت تواضع است و نهايت بندگي ست. يعني اوست و بس. دعوي و تكبر آن باشد كه گويي تو خدايي و من بنده.پس هستي خود را نيز اثبات كرده باشي.پس دويي لازم آيد و اين نيز كه مي گويي هوالحق هم دويي ست.زيرا كه تا انا نباشد هو ممكن نشود.پس حق گفت اناالحق.چون غير او موجودي نبود و منصور فنا شده بود،آن سخن حق بود......پيش تو دو انا نمي گنجد.تو انا مي گويي و او انا.يا تو بمير پيش او،يا او پيش تو بميرد،تا دويي نمان
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان