-دردا كه اين معما شرح و بيان ندارد
آن شب، نزديك غروب بود كه بالاخره دل به دريا زدم، خودم را راضي كردم و باز به بيمارستان رفتم. ديگر طاقت ديدن او را در آن حال نداشتم. چهره استاد زرد شده و رنگ صورت تغيير كرده بود. درد ميكشيد و صداي «ياالله» او تا پشت در هم به گوش ميرسيد .
يکشنبه 1 دي 1392