-مردها نخوانند... نگاهي به كتاب «بهم مياد» نوشته رنده عبدالفتاح
مادربزرگ پدري مرحومم تا چند سال پيش هر زن بدحجابي را در خيابان ميديد، احساس وظيفه ميكرد و با آناليز رفتار طرف مقابلش، تذكري ميداد.
اين تذكر هميشه با «دختر گلم، حيف نيست موهات رو مرداي غريبه ببينن» شروع مي شد و بعدتر مادربزرگ با استناد به آيات و رواياتي كه از سال ها پيش در جلسات ديني و مذهبي و پاي منابر مختلف آموخته بود به بحث و گفت وگو با طرف مقابل مي پرداخت.<