-برخورد كوتاه لطفاً لبخند بزنيد
يزدان سلحشور
كسي نميدانست قاتل چه كسيست. حتي كسي نميدانست مقتول چه كسيست! آنها به اندازه يك آينه كوچك ديواري، خون انسان پيدا كرده بودند كه مواج به نظر ميرسيد و هنوز تازه. دكتر كشيك گفت: «شايد از دست يكي از پرستارها، پلاستيك خون افتاده باشد زمين و پاره شده باشد.» اما روي زمين، اثري از پخش شدن قطرات خون ديده نمي شد انگار خون به آرامي جاري و در گودي كف آسانسور جمع شده بود. سرپرستار گفت: «صدبار گفتم كه اين اتاقك را عوض كنند. به خرج هيچ كس نرفت. گفتند هيأت مديره بودجه ندارد. اين هم نتيجهاش!» به هر حال موضوع غوغا برانگيزي بود كه بايد سر و تهاش، هم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان