-شادي
وقتي شادي مرد، هيچكس متوجه جاي خالي اش نشد. همه زندگي خود را مي كردند و با روزمرگي هايشان سرگرم بودند. وقتي شادي مرد، كسي گريه نكرد؛ انگار كه بود و نبودش فرقي نمي كرد.
من ولي گريه كردم. شادي مرد و من گوشه ي اتاق زانوهايم را بغل كردم. شادي مرد و من غصه خوردم. ديگر ننوشتم.
شادي مرد ولي فقط من جاي خالي اش را ديدم. فقط من دل نگرانش شدم و فقط من شبها رو به آسمان دوباره آمدنش را از خدا خواستم.
وقتي شادي مرد، دفتر خاطراتم را براي هميشه بستم. گذاشتم خاطراتم خاك بخورند. ديگر با دفترم درد دل نكردم.
وقتي شادي مرد، من نشستم زير گنبد كبود، بغض
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان