-جوجه شكمو
بهين- يك روز صبح خانم و آقاي قناري با صداي جيك جيك از خواب پريدند. جيك جيك جيك جيك
اين صداي جوجه خودشون بود كه تازه از تخم بيرون آمده بود. خانم و آقاي قناري خوشحال شدند چون مدت ها بود كه منتظر اين روز بودند.
جوجه قناري با دهان باز، يك نفس جيك جيك مي كرد. خانم قناري گفت: حتما گرسنه هستي كوچولو، الان مي رويم و برايت غذا مي آوريم. خانم و آقاي قناري پر كشيدند و رفتند دنبال غذا و كمي بعد با يك عالمه غذا برگشتند. جوجه قناري تمام غذاها رو خورد و دوباره جيك جيك كرد.
آقاي قناري گفت: اي جوجه شكمو، بايد باز هم برايت غذا بياوريم. مامان و باباي قناري
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان