-جايگاه مطالعات تاريخي در قضاوتهاي روزمره
داستان
چشم يك روز گفت: من در آن سوي اين درهها كوهي را ميبينم كه از مه پوشيده شده است، اين زيبا نيست؟
گوش لحظهاي خوب گوش داد و گفت: پس كوه كجاست؟ من كوهي نميشنوم
آنگاه دست درآمد و گفت: من بيهوده ميكوشم كوه را لمس كنم من كوهي نمييابم
بيني گفت: كوهي در كار نيست من او را نميبويم
آنگاه چشم به سوي ديگر چرخيد:
در آن لحظ