-نگاهي ديگر
سوز سرما صورتش را مي آزرد ولي هنوز اول صبح بود و كارش را تازه شروع كرده بود. حالا حالاها راه مانده بود تا گاري دستي اش را خيابان به خيابان بچرخاند و به در خانه ها چشم بدوزد تا شايد چيز به درد بخوري گير بياورد!
كوچه ها را يكي بعد از ديگري مي گذراند زمين از بارش برف شب قبل به شدت يخ بندان شده بود.
چشمانش سرخ شده بود و مي سوخت لحظه اي چشمانش را بست حرارتي اطراف آن را فرا گرفت براي چند ثانيه ولي لذت بخش!
پسرك دست هايش را از روي دسته هاي گاري برداشت و هر دو را در هم گره كرد و به طرف بيني اش برد و چند باري تمام نفسش را به آرامي بين دست هايش ره
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان