-تا كاروان حسين(ع)...تقديم به دانشجويان عضويت يافته در گردان هاى استشهادي
مهرداد زينليان
...1 صداي آرام و مطمئن برادر ياسر را از پشت پنجره مي شنيد. مثل اين كه دوباره بچه ها سرگرم تدارك برنامه تازه بودند. همگي آن قدر محو صحبت هاي برادر ياسر بودند، كه اگر كسي نمي دانست، نمي توانست حدس بزند، چند نفر درون آن دخمه تاريك حضور دارند.
بالاخره برادر ياسر متوجه حضورش شد. از داخل اتاق، او را صدا كرد. بعد هم يكي از برادرها در اتاقش را برايش گشود، تا حسين هم به جمع آن ها بپيوندد. حسين اما، نسبت به بچه ها احساس غريبي مي كرد. فكر مي كرد دنياي او با دنياي بچه هاي استشهادي، زمين
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان