-دختري ديشب زير آوار مرد
كاظم رهبر: روز جمعه غروب بود. يكي از آن روزهايي كه هواپيماهاي صدام مي آمدند و روي تهران راكت مي انداختند. در محله ما برعكس هميشه نه چراغ خانه اي روشن بود و نه آدمي در كوچه ديده مي شد. تعدادي از همسايه ها از شهر بيرون رفته بودند، آنهايي هم كه بودند به دليل حفظ نكات امنيتي چراغ هايشان را روشن نكرده بودند. پس وقتي آدم به كوچه مي آمد، دلش مي گرفت. اين وضع را نمي شد طاقت آورد. به خصوص آنكه به احتمال زياد تا دقايقي ديگر آژير خطر به صد