-بايد به حرف بزرگ ترها گوش كنيم
بهروز - هوا خيلي سرد شده بود، پرنده كوچولو روي شاخه درخت بزرگي نشسته بود، برگ هاي درخت ريخته بود و درخت هم داشت از سرما مي لرزيد. پرنده كوچك كه اسمش نوك سياه بود خيلي دلش مي خواست چند تا برگ پيدا كنه و خودش رو بين برگ ها پنهان كنه تا شايد كمي گرمه بشه اما افسوس، شاخه ها خشك بود و برگي هم روي درخت نمونده بود.نوك سياه پرواز كرد و پرواز كرد تا رسيد به يك باغ بزرگ در گوشه اي از باغ كه هميشه دانه هاي خوشمزه اي براي خوردن پرندگان وجود داشت. ولي اون روز دانه ها يخ زده بود و نمي شد اون هارو خورد. نوك سياه كوچولو در گوشه اي از باغ كز كرده بود و داشت مي لرزيد. به يا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان