- ساعت پنج صبح یا کمی زودتر شهاب از خواب پرید. او که عادت به سحرخیزی نداشت با شگفتی در رختخواب غلتی زد و به صدای دور و غریب پرنده ای بر شاخه درخت گوش داد. چکاوک بود که شادمانه طلوع صبح و آغاز روز دیگری را نوید میداد. احساسی شیرین مثل یک رویای هوس آلود از ذهن شهاب گذشت. حالا همه پرنده ها با هم میخواندند. عجب موسیقی لطیف و باشکوهی. این همه پرنده از کجا آمده اند. این همه شور و غوغا برای چیست. آیا طبیعت این قدر به راستی هماهنگ و زیبا و مهربان و بسامان است، یا او بی آنکه بداند چشم بر بهشت برینی باز کرده که وعده اش را در آسمانها داده اند. آخر به شهادت سپیده سحری و غریو شادی این پرندگان وحشی تو را به
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان