- خراسان: نگران دخترم بودم و می.ترسیدم مبادا شوهرم از موضوع بویی ببرد. هر چه زنگ می.زدم، گوشی «شهره» خاموش بود و تماس.هایم بی.جواب می.ماند. نمی.دانستم چه کار کنم تا اینکه به شماره تلفن هم کلاسی دخترم زنگ زدم. بهاره که از شنیدن خبر تاخیر شهره دلواپس شده بود، گفت: شاید او به خانه دوست پسرش رفته باشد.
من نشانی خانه پسر جوان را گرفتم و با تاکسی تلفنی خودم را به محل مورد نظر رساندم. وقتی زنگ در این خانه را زدم خانمی خوشرو در را گشود. او با رویی باز از من دعوت کرد به داخل خانه بروم و گفت: خودم می.خواستم با شما تماس بگیرم و بگویم که شهره جان یکی ۲ ساعت میهمان ماست.
زن ۳۸ سا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان