- باز دلم هواي شلمچه کرده است باز از فرسنگها
راه براي بوي عطر خاکريزهايش مستم مي کند .
قصه عشق مارا بايستي با غروب تنهايي دانست . با هواي ابري پائيزان و با مرغي که به ناچار براي نيمه هاي بي احساس قفس نغمه سراي ميکند
ماجراي غم انگيز مارا در محفل شمع و پروانه بايستي شنيد . و در عمق لبخندهاي پيوند خورده با اشک و درد هاي سوزان سينه هاي داغديده
باز دلم هواي شلمچه کرده است
باز زوزه جانسوز غروبش در گوشم مي پيچد . باور کنيد خودم ديگه خسته شده ام .
همينکه مي آيد نفسي بگيرم با شهر بسازم . همينکه آرام آرام با زندگي روز مره دست اخوت
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان