- فصل اول
اواخر فروردین بود . یه روز جمعه ، تو اتاقم که پنجره اش رو به باغ وا می شد روی تختم دراز کشیده بودم و داشتم فکر می کردم . صدای جیک جیک گنجیشکا از خواب بیدارم کرده بود . هفت هشت تا گنجشک رو شاخه ها با هم دعواشون شده بود و جیک جیک شون هوا بود ! رو شاخه ها این ور و اون ور می پریدن و با هم دعوا می کردن . منم دراز کشیده بودم و بهشون نگاه می کردم .
خونه ما ، یه خونه قدیمی آجری دو طبقه بود گوشه یه باغ خیلی خیلی بزرگ ، یه باغ حدود بیست هزار متر !
یه گوشه اش خونه ما بود و سه گوشه دیگه اش ، خونه عموم و دو تا عمه هام . وسط این باغ بزرگم ، یه خونه قدیمی دیگه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان