-آرزوي جوجه
مثل هر روز اردك براي آب تني به سمت درياچه به راه افتاد. نزديك درياچه بود كه فرياد كمك شنيد. پرواز كرد و وقتي به بالاي درياچه رسيد، چشمش به جوجه افتاد كه در حال غرقشدن بود.
اردكشناكنان به وسط آب رفت و جوجه را به نوكش گرفت و او را به ساحل آورد. مرغ حنايي جوجهاش را در آغوش گرفت و از اردك تشكر كرد.
اردك خوشحال كه توانسته بود كمكي بكند، تن به آب داد و با لذت تمام آب تني كرد.
روز بعد كه اردك از شنا