-دخترى در برزخ زندگى
[فاطمه وثوقى]
دختر نوجوان كنار پنجره راهروى دادسراى اطفال رو به حياط نشسته و به نقطه نامعلومى خيره مانده بود. وقتى به طرفش رفته و خودم را معرفى كردم از او خواستم تا با هم چند دقيقه اى گفت وگو كنيم.او نيز با صدايى لرزان و آهسته گفت: سال دوم دبيرستان بودم كه با پسرى به نام «سعيد» ـ ۲۵ ساله ـ در يكى از بوستان ها آشنا شدم.او گفت: به تازگى از غرب كشور به تهران آمده و شاگرد يك مغازه مكانيكى است. من ساده و خوش خيال هم حرف هايش را باور كردم. از همان اوايل آشنايى او بيش از اندازه به من ابراز علاقه مى كرد و من نيز با رؤياپردازى، آينده روشنى پيش روى خودم مجسم مى كردم. مدت
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان