-
یکی بود، یکی نبود بازرگانی بود که بعد از سال ها کسب و کار و تجارت، دچار مشکل شده بود. هر چه می خرید، ارزان می شد، هر چه می فروخت و از چنگش در می آمد، یکباره گران می شد.
بازرگان بیچاره کم کم سرمایه و ثروتش را به خاطر بدی اوضاع کسب و کار، از دست داد.
بازرگان، برای این که در دکانش باز باشد و به این امید که بخت به او رو کند، سراغ بارزگان های دیگر رفت و از هر کد