- دست--هاي لرزانش را كه در برابرم دراز مي--كند، كاغذهايي خيس شده از عرق را نشانم مي--دهد؛ چند ورق كاغذ تا شده به همراه تصويري از يك چك. مبلغش را مي--خوانم؛ 170 ميليون ريال. مبلغ زيادي است. مي--گويد يكي از اقوام نزديكش اين چك را در ازاي 17 ميليون توماني كه قرض گرفته، به او داده است؛ اما وقت سررسيد چك، آمرانه از او خواسته تا چند روزي صبر كند كه او نيز چند ماه براي رسيدن به پولش صبر كرده است.
مرد كاغذهاي درون جيبش را هم بيرون مي--ريزد تا اثبات كند درست مي--گويد. او دستخطي از بدهكار گرفته تا به همه نشان دهد كه او مديون و بدهكار است؛ ولي حالا بدهكار، طلبكار شده است. مرد كه مي--فهمد خبر
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان