-معماى پليسى ضربه آخر
[محمد غمخوار]
سرگرد پس از خواندن نماز صبح به آشپزخانه رفت و زير كترى را روشن كرد. مشغول خواندن قرآن بود كه يكباره صداى زنگ تلفن سكوت خانه را شكست. بلافاصله به سوى اتاق دويد تا قبل از بيدار شدن بچه ها و همسرش تلفن را جواب دهد.
افسر كلانترى بودكه از كشف جسد زن ناشناسى در خيابان انقلاب خبر مى داد. او بايد سريع خود را به آنجا مى رساند. با عجله نامه اى براى همسرش «مهديه» نوشت و آن را روى در يخچال چسباند و راهى محل حادثه شد.
هوا هنوز تاريك بود. به خاطر خلوتى خيابانها، خيلى سريع به محل كشف جسد رسيد. در آنجا با چند خودروى پليس و آمبولانس پزشكى قانونى روبه
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان