- با باران مي آيي
گفتی٬ بهار که بیاید برمیگردی٬
گفتی٬ اولین باران بهاری که ببارد٬ برمیگردی
گفتی که می آیی٬ با بهار می آیی...
نمیدانی که بهار چگونه بهار را انتظار کشید
نمیدانی که بهار طلوع خورشید را میشمرد
نمیدانی که بهار٬ آرزو میکرد روزهایش شب شود٬
نمیدانی که بهار٬ برایت هفت سین عشق چیده بود٬
نمیدانی که...
آخر فکر میکرد که روز اول بهار باز میگردی٬
فکر میکرد که تو هم دلت برای بهار تنگ شده است٬
فکر میکرد که تو هم مثل بهار٬ منتظر بهانه ای برای آمدن بودی٬
فکر میکرد که تو هم دلت را یک
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان