- برادرم رمضان ميگفت: يك بار نيروهاي عراقي از طريق هواپيما بمبهاي شيميايي متعددي را اطراف ما ريختند. هنوز لحظاتي از بمباران نگذشته بود كه ناگهان احساس كرديم باد تندي شروع به وزيدن كرد.
همه جا را گرد و خاك شديدي فرا گرفت. باد، مواد شيميايي كه از بمبها متصاعد ميشد، به طرف خط عراقيها كه فاصلهي چنداني با ما نداشت، ميبرد و ما شاكر از اين امداد غيبي الهي، شاهد هلاكت و شيميايي شدن نيروهاي بعثي به دست خودشان بوديم.
منبع :كتاب برگ هايي ازبهشت - صفحه: 84
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان