- نوشته سهيلا باميان
...ناگهان خودم را در محلي كه برايم آشنايي غريبي داشت يافتم. گويي حواسم از كار افتاده بود.هيچ ادراكي نداشتم . چه قدر اينجا به نظرم اشنا مي آمد. يك خاطره قديمي ، يك تصوير به ياد ماندني ، در تودر توي ذهنم ترسيم شد . اينجا را مي شناختم ، بارها به آن مكان آمده بودم . يك نقطه درخشان مرا به گذشته هدايت مي كرد و مرا به آنجا كشيده بود . راهي را كه امروز در اوج حواس پرتي طي كرده بودم ، مسيري نبود كه هر روز مي آمدم . چيزي در درونم مرا به اين مكان سوق داده بود . كم كم گذشته به يادم آمد. يك صبح سرد زمستاني روي يكي از نيمكتهاي پارك نشسته بودم و به دستهاي پرتلاش مرد جواني كه روي كا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان