- اضطرابی داماد را فرا گرفته بود .نمی دانم چرا فکر می کرد عروس نمی داند . وقتی وکالت گرفتن را شروع کردم زیر لب چند بار به عروس گفت ((سه مرتبه...سه مرتبه.. بار اول نگی ها!))اما عروس اران و مطمئن بود در خواست وکالت اول که تمام شد داماد نفس راحتی کشیدو چهره مصمم به خود گرفت..
نوبت به وکالت ستانی از داماد رسید .پرسیدم((اقای..ایا وکیلم تا دوشیزه..؟))
جواب داماد باعث شد چند نفر از زور خنده در سالن را باز کرده و به بیرون پناه بردندو چند نفر از خنده ریسه بروند و دختران تور گیر رزو طولانی بخندند و عاقد با جان کندن خطبه را تمام کند
بله، داماد با همان چهره مصمم و مطمئن در جواب من بلندو
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان