-
يک ملاقات عجيب در شبي تار و غريب
غنچه و شاخه و برگ زير رگبار تگرگ
من و تو ساکت و منگ کنج يک کوچه تنگ
زير يک چتر سياه من و تو با دو نگاه
من نگاهم همه مهر همه جادو،همه سحر
تو نگاهت همه سرد صحبت از فاصله کرد
صورتت مات و خموش در دلت جوش و خروش
بين ما گفت و شنود از دل و هرچه که بود
بک تبسم،دو سه اخم شد نمک پاش به زخم
چو به من طعنه زدي به حقار