-ستاره كوچك تو ...
يادته، كوچك كه بودي هر شب وقتي كه خورشيد پاشو اونور كوه ها مي ذاشت و پيرهن ستاره اي شب روي آسمون كشيده مي شد، مي اومدي، مي نشستي روي پله هاي ايوون و به ستاره ها خيره مي شدي؟ دنبال ستاره خودت مي گشتي و همين كه چشمات نورش رو مي ديد مثل اين كه گمشده اي رو بعد از سال ها پيدا كنه برقي مي زد و لبات مي خنديد؟
همين طور نگاهش مي كردي، باهاش حرف مي زدي چي مي گفتي؟ نمي دونم شايد از هر چي كه امروز بهت گذشته بود، شايد هم آرزوهاتو براش مي گفتي تا به ماه بگه ... شايد برآورده مي شد.
ستاره ات هر شب يك سمت آسمون بود، گاهي سوسوش از هميشه پر رنگ تر بود، اين وقتا
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان