- بس شنیدم داستان بی کسی،بس شنیدم قصه ی دلواپسی قصه ی عشق از زبان هر کسی، گفته اند از می حکایت ها بسی حال بشنو از من این افسانه را، داستان این دل دیوانه را با دلم انگار قصد جنگ داشت، گویی از با من نشستن ننگ داشت عاشقم من قصد هیچ انکار نیست، لیک با عاشق نشستن عار نیست از غم این عشق مردن باک نیست، خون دل هر لحظه خوردن باک نیست تا به کی آخر چنین دیوانگی؟ پیلگی بهتر از این پروانگی گفتمش آرام جانی ؟ گفت : نه گفتمش شیرین زبانی ؟ گفت : نه گفتمش نا مهربانی ؟ گفت : نه می شود یه شب بمانی ؟ گفت : نه دل شبی دور از خیالش سر نکرد، گفتمش، افسوس او باور نکرد خود نمی دانم خدایا چیستم ! یک نفر با من بگوید کیستم
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان